پس از سفر آقای هاشمی رفسنجانی به مسکو در سال 1368 دوره جدیدی از همکاریهای دو کشور آغاز شد و از آن زمان روابط دو کشور هرساله گرمتر شد. اما چندی است که شاهد هستیم گرمی سالهای پیش در مناسبات تهران- مسکو با شتاب روزافزونی به سردی میگراید. بهطوری که درصورت ادامه این روند، یافتن نقطه عطفی برای بهبود و تعمیق مجدد روابط دوجانبه بسیار مشکل مینماید. البته روسها سعی کردهاند تا ایران را مقصر اصلی تیره شدن روابط معرفی کرده و نشان دهند که برای روسیه، عواقب و هزینههای ناشی از رابطه با ایران بیش از منافع آن است. مسکو بارها از تهران خواسته تا به تعهدات خویش پایبند بوده و مواضع خود را بهویژه در رابطه با مسئله هستهای به وضوح بیان کند. اما آیا خود روسها به تعهدات خویش در قبال ایران پایبند بوده و موضع شفاف و واحدی در قبال این کشور دارند؟ آیا تهران حق ندارد مسکو را به اتخاذ سیاستهای دوگانه و بازی با کارت ایران متهم کند؟
یکی از راههای بررسی مواضع یک کشور در مورد مسئله خاصی، تحلیل اظهارات و بیانیههای مقامات رسمی آن کشور درخصوص موضوع مورد نظر است. اگر بخواهیم با این روش مواضع اخیر روسیه را در قبال ایران بررسی کنیم، درمییابیم که ما با روسیهای مواجه هستیم که دولتمردان آن با اظهارات ضد و نقیض خود، مواضعی متناقض را به تصویر میکشند؛ کشوری که دیپلماسی آن نیمی از روز، خود را کاملا مستقل نشان داده و در حمایت از ایران و تقابل با غرب سخن میگوید و در نیمی دیگر، ساز خود را با نوای غرب کوک کرده و با آن در مورد اعمال تحریمات بیشتر علیه ایران همداستان میشود.
گویا رویکرد «دیپلماسی صبح!» روسیه در قبال ایران با رویکرد «دیپلماسی عصر!» آن کاملا متمایز بوده و شاید همین امر عامل مواضع متناقض و سیاستهای دوگانه این کشور در قبال ایران است. شاید برخی اینگونه استدلال کنند که چون روسیه عملگرایی را مبنای سیاست خارجی خود قرار داده، پس اگر منافع ملی این کشور ایجاب کند، کرملین از هر ابزاری استفاده خواهد کرد، از جمله بازی با کارت ایران در برابر غرب. بدون تردید این منافع ملی روسیه است که حرف نخست را در تصمیمگیریهای کرملین میزند. اما باید در نظر داشت که منافع ملی روسیه فقط در دامان غرب تأمین نخواهد شد.
حمایت بیچون و چرای روسیه از غرب با راهبرد جهان چندقطبی یا همان «5 اصل مدودف» که مبتنی است بر تقابل با برقراری هژمونی آمریکا و تک قطبی شدن جهان در تناقض است. متأسفانه روسیه اخیرا فقط در حرف از ایران حمایت کرده و در عمل از غرب حمایت میکند. همین امر باعث بهوجود آمدن تردیدهای جدی در مسئولان و مردم ایران نسبت به رفتارهای مبهم و مواضع متناقض کرملین در قبال ایران شده و به نارضایتیهای موجود نسبت به روسیه در افکار عمومی دامن زده است.
ظاهرا مقامات روسیه در نظر دارند تا همچنان به دوپهلوگویی و رویکرد دوگانه خود در قبال ایران ادامه داده و بهاصطلاح، گاهی به نعل بزنند و گاهی به میخ! از این منظر، ایران برای روسیه به مثابه کارتی است که به لطف آن کرملین میتواند از غرب امتیاز گرفته و جایگاه خویش را در عرصه بینالملل ارتقا دهد.
ظاهرا روسیه در روابط خود با اسرائیل نیز از ایران بهعنوان یک اهرم استفاده میکند. همزمان با سفر نخستوزیر اسرائیل به مسکو شاهد بودیم که برخی از مقامات روس از جمله ولادیمیر نظروف، معاون دبیر شورای امنیت ملی فدراسیون روسیه و چند روز بعد، سرگی میرونوف، رئیس شورای فدراسیون (سنای روسیه) و عضو شورای امنیت روسیه اعلام کردند که روسیه به تعهدات خود در قبال تحویل سامانه دفاعی اس-300 به ایران پایبند است. میرونوف تأکید کرد: ما توافقنامه دوجانبهای با ایران داریم. من یقین دارم که ما این مجموعهها را عرضه میکنیم. متأسفانه گویا فقط در زمانی که موضوع گرفتن امتیاز در میان باشد، روسها تازه یادشان میآید که توافقنامه دوجانبهای با ایران دارند. بهنظر میرسد مقامات روسیه از این طریق سعی دارند تا اسرائیل را به قطع همکاریهای نظامی خود با گرجستان وادار سازند.
شاید دولتمردان روسیه شرایط ایران قبل از انقلاب را فراموش کردهاند. در آن زمان آمریکا حاضر بود تجهیزات پیشرفته نظامی در اختیار ایران قرار دهد، چرا که در آن شرایط تنها یک ایران مقتدر میتوانست در همسایگی خرس تأمینکننده منافع آمریکا باشد. اما امروز شاهد هستیم که مسکو به خاطر فشارهای آمریکا و اسرائیل در تحویل سامانههای موشکی اس300 که سلاحی دفاعی به شمار میرود تعلل میکند. این در حالی است که سفیر روسیه در ایران طی مصاحبهای با رادیو صدای روسیه اذعان داشت: ایران مستقل و امن در جنوب روسیه وزنه ثبات و امنیت حوزه خزر، آسیای میانه و قفقاز است. همین طور ایران مانع و سد محکم نفوذ افراط گرایی و موادمخدر به داخل خاک روسیه است. بنابر این فکر میکنم در سیاست خارجی روسیه، ایران و آمریکا هر یک جایگاه خود را دارند. طبیعی است در چنین شرایطی روسیه منافع بلندمدت خود را فدای لبخندهای مقطعی نمیکند.
تعلل در تحویل سامانه اس300 آن هم در شرایطی که این روزها آمریکا و اسرائیل بیمحابا بر طبل جنگ کوبیده و با ادعاهای واهی خیال خام حمله به ایران را در سر میپرورانند، بیشتر به ضرر خود روسیه خواهد بود. بیتردید، عواقب هر گونه اقدام نظامی علیه ایران و ایجاد ناامنی در منطقه، روسیه و منافع این کشور را نیز تحتالشعاع قرار خواهد داد. در حال حاضر آمریکا از نظر اقتصادی در وضعیتی مشابه آنچه این کشور در آستانه جنگ جهانی دوم داشت، به سر برده و تصور میکند که با تکرار تاریخ و به راه انداختن جنگ و به چنگ آوردن منابع انرژی میتواند هم اقتصاد خود را شکوفا سازد و هم نقش رهبری جهان را حفظ کند. از طرفی نفوذ و تثبیت آمریکا در اوراسیا به معنی پایان اقتدار روسیه نیز خواهد بود. بنابر این میتوان گفت روسیه با تعلل در انجام تعهدات خود در قبال ایران در اصل تیشه به ریشه خویش میزند.
در بحث تحریمات نیز وضع بر همین منوال است. مسلما غیرمنطقی است اگر بگوییم تحریمات هیچ تأثیری بر ایران نداشته یا نخواهد داشت، اما به جرات میتوان گفت این تحریمات تنها به ضرر ایران نبوده و اثرات آن متوجه دیگران نیز هست. در حقیقت، بسیاری از کشورها با تن در دادن به خواستههای آمریکا خود را از منابع ایران محروم میسازند. دیمیتری مدودف، رئیسجمهوری روسیه که چندی پیش به فرانسه سفر کرده بود، در پایان مذاکرات با همتای فرانسوی خود طی کنفرانسی مطبوعاتی اظهار داشت که متوسل شدن به تحریم در رابطه با ایران را غیرممکن نمیداند، چرا که اوضاع بهجای پیشرفت، پسرفت دارد. اما به گفته وی، این تحریمات باید هوشمندانه بوده و علیه مردم کشور نباشند. البته مدودف اعلام کرد که روسیه هنوز نیز تحریمها را بهعنوان یک راه حل نهایی میداند، اما تصریح کرد که اگر هیچگونه پیشرفتی در گفتوگو با ایران بهوجود نیاید، روسیه آماده است با دیگر شرکای خود، تحریمهای معرفی شده را بررسی کند.
روسیه به خوبی میداند که تحریم ایران به معنی محروم شدن شرکتهای روسی از بازار ایران نیز هست. اخیرا، در خبرها اعلام شد که کمپانی روسی لوک اویل تحویل بنزین به ایران را در حاشیه تدارک تحریمهای بینالمللی علیه این کشور متوقف کرد. پیش از این کمپانی لوک اویل رسما خروج خود از طرح اناران ایران را اعلام کرده بود. این مطلب بعد از انتشار گزارشات مالی کمپانی طی سال 2009 معلوم شد که در آن به ضرر 63 میلیون دلاری در پروژه ایران اشاره شده است. دلیل این خسارت تأمین سرمایهگذاری در ایران و عدمامکان ادامه کار در حوزه نفتی مذکور به خاطر تحریمات از سوی دولت آمریکا اعلام شده است. در همین خصوص، لف اسنیکوف، تحلیلگر بانک تجارت خارجی روسیه در مصاحبه با خبرگزاری ر.ب.کا.دیلی اذعان کرد: خروج کمپانی لوک اویل از ایران پیامدهای جدی برای این کشور بهدنبال نخواهد داشت، چرا که بازار ایران به اندازه کافی رقابتی است.
متأسفانه عامل غرب همیشه یکی از موانع اصلی بهبود روابط تهران- مسکو بوده و در کنار عواملی چون وجود ذهنیت و نگرش منفی ناشی از حوادث تاریخی در بین مردم دو کشور، اختلاف نظر در مورد تقسیم دریای خزر و نیز عدمشناخت کافی مسئولان و مردم دو کشور از یکدیگر مانع توسعه و تعمیق مناسبات ایران و روسیه شده است. هم روسیه و هم ایران به ظرفیتهای انکارناپذیر یکدیگر و نیز ملاحظات و موانع موجود بر سر راه توسعه روابط دوجانبه در سطوح داخلی، منطقهای و بینالمللی به خوبی واقف هستند.
لذا انتظار میرود در جهانی که دیگر رویکردهای ایدئولوژیک و آرمانگرایانه جای خود را به سیاستهای واقگرایانه داده و دوست و دشمن به همکار و رقیب تبدیل شدهاند. دو طرف با در نظرگرفتن واقعیتهای عرصه بینالملل در جهت رفع موانع و تحکیم و توسعه مناسبات گام بردارند. بهنظر میرسد تا زمانی که روسیه همچنان به خلف وعدهها و سیاستهای دوگانه خود در قبال ایران ادامه دهد، تنها شاهد تیرهتر شدن این روابط خواهیم بود که مسلما، این مسئله تنها به ضرر ایران نخواهد بود و عواقب آن دامنگیر روسیه نیز خواهد شد.